فهرست مطالب

فصلنامه روان شناسی و دین
سال شانزدهم شماره 2 (پیاپی 62، تابستان 1402)

  • تاریخ انتشار: 1402/07/08
  • تعداد عناوین: 8
|
  • جعفر جدیری*، علی فتحی آشتیانی، فرشته موتابی، حمیدرضا حسن آبادی صفحه 7

    هدف از این پژوهش ساخت و تحلیل عاملی مقیاس «رضایت زناشویی اسلامی» است. با توجه به اینکه خانواده موضوعی فرهنگ محور است و از سوی دیگر، مقیاسی که بتوان با آن کنش و رضایت زوج را براساس آموزه های اسلامی به دست آورد وجود نداشت، این پژوهش انجام گرفت. با توجه به هدف، این پژوهش جزو پژوهش های بنیادی بوده و از لحاظ مطالعه، «توصیفی» از نوع همبستگی است و از روش های آماری مثل «تحلیل عاملی اکتشافی» و روش «همسانی درونی» بهره برده است. جامعه آماری تمام افراد متاهل ساکن در شهر قم بودند که به شیوه «در دسترس» انتخاب شدند. نتایج نشان داد: مقیاس «رضایت زناشویی اسلامی» دارای دو بخش «مهارتی» و «شخصیتی» بوده و از نه عامل اشباع شده است: ارتباط جنسی، ارتباط کلامی و غیرکلامی منفی، ارتباط کلامی و غیرکلامی مثبت، رفت و آمد فامیلی، پایبندی مذهبی، و مدیریت امور مالی با آلفای 84/0، 85/0، 77/0، 66/0، 60/0 و 61/0 و آلفای کل برابر با 87/0 شش عامل بخش «مهارتی» بوده و در بخش «شخصیتی» پرسشنامه سه عامل روان آزرده خویی، بدبین (پارانویاگونه)، و همراه یا موافق با آلفای 91/0، 88/0، و 88/0 و آلفای کل این بخش برابر با 90/0 مشخص شد. همچنین نتایج از اعتبار و روایی بالای پرسشنامه با 50 گویه حکایت دارد.

    کلیدواژگان: تحلیل عاملی، رضایت زناشویی، مقیاس رضایت زناشویی اسلامی
  • ابوالفضل ابراهیمی، هادی بهرامی احسان*، رحیم نارویی نصرتی، محمدناصر سقای بی ریا صفحه 31

    هدف این پژوهش، تدوین الگوی نظری «مقابله با تنیدگی براساس منابع اسلامی» و اعتبارسنجی آن است. برای دستیابی به این هدف، در آغاز به منابع دست اول اسلامی، از جمله قرآن کریم (به صورت بررسی تمام متن)، نهج البلاغه، میزان الحکمه، تفسیرهای مرتبط و برخی منابع دست دوم مراجعه شد. مفاهیم مرتبط با مقابله با تنیدگی به روش «داده بنیاد» استخراج گردید و بر پایه آن مولفه های اولیه الگو تدوین شد. سپس به منظور اعتباریابی الگو، مولفه ها در اختیار نه کارشناس اسلامی و همچنین صاحب نظر در روان شناسی برای اظهارنظر درباره مطابقت مولفه ها و نحوه ارتباط آنها با مستندات قرار گرفت. یافته های کمی نشان داد میزان شاخص CVI در دامنه 88/0 تا 1 و میزان شاخص CVR در دامنه 78/0 تا 1 قرار دارد. با توجه به مقدار به دست آمده برای این دو شاخص، معلوم شد الگوی پیشنهادی برای مقابله با تنیدگی براساس منابع اسلامی، از روایی محتوایی مناسبی برخوردار است. بنابراین ساختار مولفه ای و فرایندی آن تایید گردید. در نهایت، چهار مقوله شامل شرایط زمینه ای (پذیرش مبانی خداشناختی، هستی شناختی و انسان شناختی اسلام)، عوامل علی (اصلاح اسناد و شناخت ویژگی های دنیا و آخرت)، راهبردها (راهبردهای استحکام بخشی درونی، راهبردهای ایجاد تغییر در عامل تنش زا)، و پیامد ها (معنادهی درست به حوادث تنش زا، کاستن از تنش ها) استخراج شد و نحوه هریک از مولفه ها به شکل فرایندی تبیین گردید و بر پایه آن الگوی «مقابله با تنیدگی براساس منابع اسلامی» به شکل نموداری ترسیم شد.

    کلیدواژگان: الگوی نظری، مقابله، تنیدگی، مقابله دینی، اعتبار سنجی
  • محمدرضا بنیانی، ابوالقاسم بشیری*، محمدرضا احمدی، غلامرضا جندقی صفحه 53

    رضایت جنسی از جمله بااهمیت ترین مسایل زندگی زناشویی زوجین بوده و زمینه ساز آرامش و محبت بیشتر زوجین و استحکام خانواده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر آموزش جنسی مبتنی بر آموزه های اسلامی بر رضایت جنسی زوجین انجام شده است. طرح پژوهش از نوع «نیمه تجربی» و به شیوه پیش آزمون پس آزمون و پیگیری با گروه گواه است. جامعه این پژوهش را تمام زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره «ماوا» شهر قم تشکیل می دادند که خواستار شرکت در جلسات آموزشی، به منظور بهبود رضایت جنسی خود بودند. نمونه پژوهش شامل 14 زوج واجد شرایط بودند که به شیوه «نمونه گیری در دسترس» انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و گواه قرار داده شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه «رضایت جنسی» لارسون (1998) بود که توسط شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون و پس آزمون با پیگیری (دو ماه) تکمیل شد. 10 جلسه آموزش جنسی یک ساعته با توالی هر هفته دو جلسه برای گروه مداخله اجرا شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS.19 و با روش تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل گردید. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد آموزش جنسی مبتنی بر آموزه های اسلامی، رضایت جنسی مردان (557/86= F و 001/0 =P) و رضایت جنسی زنان (475/18= F و 001/0=P) گروه مداخله را به طور معناداری افزایش داده است. همچنین آموزش جنسی مبتنی بر آموزه های اسلامی در ارتقای رضایت جنسی موثر است.

    کلیدواژگان: سلامت جنسی، رضایت جنسی، آموزش جنسی
  • محمدمهدی شمسائی*، بهرام بختیاری سعید، روح الله براتیان صفحه 75

    پژوهش حاضر با هدف اثربخشی «فعال سازی رفتاری مبتنی بر ارزش ها» بر سازگاری و بخشودگی زناشویی در زنان با تجربه «بی وفایی همسر» انجام شد. روش پژوهش «شبه آزمایشی» با طرح پیش آزمون پس آزمون پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام زنان با گزارش «بی وفایی همسر» است که به «مرکز مشاوره راستین» در شهرستان گرگان در سال 1398 مراجعه نمودند که تعداد آنها برابر با 78 تن بود. از این میان 30 تن به روش «نمونه گیری هدفمند» و «داوطلبانه» انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش تحت مداخله قرار گرفت، اما گروه گواه درمانی دریافت نکرد. ابزارهای استفاده شده در این پژوهش، پرسشنامه «سازگاری زناشویی» اسپاینر و پرسشنامه «بخشودگی رنجش خاطر زناشویی» پالیری و همکاران بود. فرضیه ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر تجزیه و تحلیل گردید. نتایج نشان داد: الگوی «فعال سازی رفتاری مبتنی بر ارزش ها» با بهره گیری از فنونی مانند «قناعت»، «وقفه» و «واگذاری» موجب افزایش سازگاری و مولفه های «بخشش زناشویی» در زنان گردید. با توجه به یافته های پژوهش، برگزاری دوره های آموزش برای افراد آسیب دیده از «بی وفایی» با تاکید بر درمان «فعال سازی رفتاری مبتنی بر ارزش ها» پیشنهاد می شود.

    کلیدواژگان: ارزش ها، سازگاری، بخشودگی، بی وفایی، زنان
  • مهدی راثی، سید داود حسینی نسب*، امیر پناه علی صفحه 93

    هدف این پژوهش مقایسه سلامت روان و گرایش دینی دانش آموزان کاربر با غیرکاربر در شبکه های اجتماعی است. روش پژوهش «توصیفی مقایسه ای» است. جامعه آماری این پژوهش دربرگیرنده تمام دانش آموزان دبیرستان های تیزهوشان شهر تبریز در سال تحصیلی 13991398 بود که از این میان تعداد ‏120 دانش آموز مطابق با نمرات 2346 در پرسشنامه «اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل» به عنوان دانش آموزان غیرکاربر و 120 دانش آموز نیز با کسب نمرات بالاتر از 46 در پرسشنامه مذکور به عنوان دانش آموزان کاربر، پس از همسان سازی و با استفاده از روش «نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و هدفمند» انتخاب شدند. اطلاعات به وسیله پرسشنامه «سلامت روان» گلدبرگ و هیلر (1979) و مقیاس «نگرش مسلمانان نسبت به دین» حنیف خان و همکاران (2005) گردآوری شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS.23 تجزیه و تحلیل گردید. نتایج حاصل از تحلیل واریانس چندمتغیری نشان داد که بین دانش آموزان کاربر با غیرکاربر در شبکه های اجتماعی به لحاظ سلامت روان و گرایش دینی، تفاوت معناداری وجود دارد. علاوه بر آن، نتایج آزمون «تعقیبی» شفه نیز نشان داد که کاربران شبکه های اجتماعی به طور معناداری از سلامت روان پایین تر و گرایش دینی (005/0=p) ضعیف تری نسبت به غیرکاربران شبکه های اجتماعی برخوردارند. یافته های این پژوهش به شناخت تفاوت های اساسی بین کاربران و غیرکاربران شبکه های اجتماعی به لحاظ سلامت روان و گرایش دینی کمک می کند و ضرورت ارتقای سلامت روان و گرایش دینی دانش آموزان کاربر شبکه های اجتماعی را برجسته تر می نماید.

    کلیدواژگان: سلامت روان، گرایش دینی، شبکه های اجتماعی
  • وجیهه ظهور پرونده*، فاطمه طاهریان صفحه 105

    هدف از این پژوهش بررسی نقش پیش بینی کننده «تعلیق هویت» در رابطه با نگرش دینی با «طرد اجتماعی» در زنان سرپرست خانوار است. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش «توصیفی» از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل تمام زنان سرپرست خانوار شهرستان کاشمر (105 تن) در سال 1399-1400 بود. به علت محدود بودن جامعه پژوهش از روش «سرشماری» استفاده شد. ابزارهای سنجش شامل سه پرسشنامه «تعلیق هویت»، پرسشنامه «نگرش دینی» و پرسشنامه «طرد اجتماعی» بود. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد بین نگرش دینی با تعلیق هویت و طرد اجتماعی زنان سرپرست خانوار رابطه معناداری وجود دارد. علاوه بر این، به منظور دستیابی به این موضوع که الگوی علی ارایه شده در نمودار تحلیل مسیر چه میزان از واریانس متغیر وابسته را تبیین می کند، از ضریب تعیین R استفاده شد. براساس R به دست آمده برای کلیه متغیرها، 58 درصد از مجموع تغییرات متغیر وابسته توسط الگوی تحلیلی تبیین می شود. با توجه به نتایج مذکور و اهمیت سلامت روانی زنان، به ویژه دغدغه های ویژه زنان سرپرست خانوار و احتمال سرخوردگی اجتماعی بالای این دسته از زنان، توجه به توانمندسازی روانی اجتماعی، از جمله نگرش دینی و هویت یافتگی آنان از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین با بهبود و اصلاح نگرش دینی و هویت یافتگی زنان سرپرست خانوار، می توان در کاهش مشکلات روانی اجتماعی این قشر از جامعه گام های اساسی برداشت.

    کلیدواژگان: تعلیق هویت، نگرش دینی، طرد اجتماعی، زنان، سرپرست خانوار
  • مهدی برزگر بفرویی، عزت الله قدم پور، سیمین غلامرضایی صفحه 121

    هدف این پژوهش تعیین میزان رابطه بین «سرمایه روان شناختی» و «خردمندی معلمان» با نقش واسطه ای «توانمندسازی روان شناختی» است. روش پژوهش «توصیفی» از نوع همبستگی و با استفاده از رویکرد معادلات ساختاری بوده است. جامعه آماری پژوهش، همه معلمان مدارس ابتدایی شهرستان میبد در سال تحصیلی 1399-1400، به تعداد 600 تن بودند. بدین منظور، 375 تن از معلمان مقطع ابتدایی شهرستان میبد با روش «نمونه گیری تصادفی ساده» انتخاب شدند و پرسشنامه های «سرمایه روان شناختی»، «توانمندسازی روان شناختی» و مقیاس «خرد» را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از رویکرد الگوی معادلات ساختاری تحلیل گردیدند. نتایج نشان داد الگوی مطرح شده از برازش خوبی برخوردار است. نتایج الگو یابی نشانگر آن است که بین «سرمایه روان شناختی»، «توانمندسازی روان شناختی» و «خرد» رابطه ای معنا دار و مثبت وجود دارد. همچنین سرمایه روان شناختی از طریق توانمندسازی روان شناختی بر خرد اثرگذار است. این یافته ها نشان می دهد که با ارتقای متغیرهای «سرمایه روان شناختی» و «توانمندسازی روان شناختی» می توان افزایش خرد را در معلمان انتظار داشت.

    کلیدواژگان: سرمایه روان شناختی، توانمندسازی روان شناختی، خرد، معلمان
  • اعظم بیانلو*، رضا جعفری هرندی صفحه 135

    با شیوع ویروس عالمگیر کووید 19 نه تنها سلامت جسم، بلکه سلامت روان میلیون ها انسان در معرض خطر قرار گرفت. به سبب نقش اعتقادات دینی در افزایش سازوکار های انطباقی انسان ها، این پژوهش ارتباط «نگرش دینی» با «اضطراب سلامت» و «اضطراب مرگ» افراد در معرض کووید 19 و افراد عادی را بررسی کرده است. روش پژوهش از نوع «توصیفی همبستگی» بوده است. 368 تن به روش «در دسترس» و داوطلبانه در این پژوهش شرکت کردند. از مقیاس «نگرش سنج دینی»، پرسشنامه «سنجش اضطراب سلامت» و پرسشنامه «سنجش اضطراب مرگ» برای جمع آوری داده ها استفاده شده است. داده ها با استفاده از آزمون t مستقل، همبستگی پیرسون و رگرسیون تجزیه و تحلیل شد. مطابق یافته ها، متغیر «اضطراب سلامت» و «اضطراب مرگ» بین افراد در معرض کووید 19 و عادی تفاوت معناداری داشت؛ ولی در نگرش دینی دو گروه تفاوت معناداری به دست نیامد. در افراد در معرض کووید 19 ارتباط «نگرش دینی» با «اضطراب سلامت» و «اضطراب مرگ» معنادار بود، درحالی که در افراد عادی ارتباط معناداری وجود نداشت. همچنین متغیر «نگرش دینی» توانست «اضطراب سلامت» و «اضطراب مرگ» را در افراد در معرض کووید 19 پیش بینی کند. می توان نتیجه گرفت که افراد در معرض کووید 19 بیش از افراد عادی نشانه های بدنی را به صورت علایم تهدیدآمیز تفسیر می کنند و افکار منفی و مزاحم بیشتری درباره مرگ خود یا اعضای خانواده شان دارند. اما به نظر می رسد مطابق نظریه «مدیریت وحشت»، باورهای دینی پیش بینی کننده خوبی برای کاهش اضطراب سلامت و اضطراب مرگ در همه گیری ها، به ویژه در افراد در معرض بیماری است. به همین سبب، توصیه می شود در مواردی همچون همه گیری ها، مداخله های دینی بیش از گذشته مدنظر قرار گیرد.

    کلیدواژگان: نگرش دینی، اضطراب سلامت، اضطراب مرگ، کووید 19